رفتنی میرود چه با خداحافظی چه بی خداحافظی ،میرود حتی اگر بگویی نرو او بازهم میرود چون نیامده بود برای ماندن او آمده بود برای رفتن .
بعضی وقت ها وقتی میروی جای بازگشت هست،اما گاهی اگر میروی باید برای همیشه بروی شاید حتی اگر تو بخواهی برگردی طرفت دیگر نخواهد تو باز گردی که دگر رفتنی درکار نباشد..........
احساس ،احساس چیزیست که بعضی از ادم ها دارند و بعضی هیچ بویی از آن نبردن ؛
آن که احساس ندارد زندگی بهتری دارد اما باید بگم از خیلی چیز ها محروم است،میگویم زندگی بهتری دارد زیرا قلبش هیچگاه شکسته یا به درد نمی آید درست برخلاف کسی که از احساس برخوردار است
کسی که احساس داشته باشد حس دیگری را میتواند درک کند ،یک ادم بی احساس هیچ حسی ندارد که بخواهد دیگری را درک کند .
هرچند خوب بودن،احساس داشتن،محبت کردن و غیره و غیره سخت هستش چرا که بعضی مواقع آسیب هایی به همراه دارد اما ،همه را به جان میخرم و حفظش میکنم.....
محبت کردن را دوست دارم ،هرچند که هر چه بیشتر محبت کردم رنج بیشتری کشیدم
با این حال عاشق محبت کردنم شاید ؛حسی که طرف مقابل به من باز تاب میدهد حسی نباشه که من به او میدهم اما محبتی که من به دیگران میکنم بیش از همه خودم را سر حال میاره ....
ساعت جفت زمانی برام معنی داشت از دیدنش خوش حال میشدم اما حالا برام یه چیز مسخرس اون کسی که دوست داشته باشه بهت فک نمیکنه میاد پیشت،فکر کردنو همه میتونن انجام بدن مهم اینه ثابت کنی دوسش داری ....
در جستو جوی زندگی خوبم،زندگی شاد؛در پی عشقی میگردم که حقیقی باشد ،اما تاکنون هیچ عشقی را ندیدم که وجود حقیقی داشته باشد ،درپی دنیایی میگردم برای اندکی آرامش هرچند شاید این گشتن ها همه بی جواب بمانند اما باتمام خستگی هایم